«
← مراد از فارقلیط
در این جا قراین روشنی داریم که گواهی میدهد مراد از فارقلیط پیامبری است که پس از مسیح میآید نهروح القدس: - نخست اینکه باید توجه کرد که از برخی از تواریخ مسیحی استفاده میشود که پیش ازاسلام در میانعلما ومفسرین انجیل مسلم بود که «فاقلیط» همان پیامبر موعود است؛ حتی گروهی از این مطلب سوء استفاده کرده و خود را «فارقلیط» موعود معرفی نمودهاند. مثلا: «منتسر» که مرد ریاضت کشی بود و درقرن دوم میلادی میزیست، در سال 187 در آسیای صغیر مدعیرسالت گردیده و گفت: من همان فارقلیط هستم که عیسی از آمدن او خبر داده است و گروهی از وی پیروی کردند.
[7]
- از آثار و تواریخ مسلم اسلامی کاملا استفاده میشود که سران سیاسی و روحانی جهانمسیحیت در روزهایبعثت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همگی در انتظار پیامبر موعود انجیل بودند، از این جهت هنگامی کهسفیر پیامبر نامه او را به زمامدارحبشه داد، پس از خواندن نامه رو به سفیر کرد و گفت: من گواهی میدهم که او همان پیامبری است کهاهل کتاب در انتظارش هستند و همان طور کهحضرت موسی از نبوت حضرت مسیح خبر داده، او نیز بهنبوت پیامبر آخر الزمان بشارت داده و علائم و نشانههای او را معین کرده است.
[8]
[9]
وقتی نامه پیامبر به دست قیصر رسید و نامه را مطالعه کرد و درباره پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تحقیقاتی به عمل آورد، در پاسخ نامه آن حضرت چنین نوشت: نامه شما را خواندم و از دعوت شما آگاه شدم، من میدانستم که پیامبری خواهد آمد، ولی گمان میکردم که این پیامبر ازشام بر خواهد خاست...
[10]
از این نصوص تاریخی استفاده میشود که آنان در انتظار پیامبری بودند و چنین انتظاری بطور مسلم ریشه انجیلی داشته است.
← منظور مسیح از فارقلیط
- امتیازاتی که حضرت مسیح برای «فارقلیط» قائل شده و شرایط و نتایجی که برای آمدن او شمرده است، این مطلب را قطعی میسازد که منظور از «فارقلیط» جز پیامبر موعود نخواهد بود و این علایم مانع از آن است که آن را به «روح القدس» تفسیر نماییم؛ توضیح این که: الف - حضرت مسیح سخن خود را چنین آغاز کرد: «اگر شما مرا دوست دارید، احکام مرا نگاه دارید و من از پدرم خواهم خواست تا «فارقلیط» دیگری به شما بدهد.» اولا: از این که حضرت مسیحمهر ومحبت خود را به آنها یادآوری میکند، حاکی است که او احتمال میدهد گروهی از امت او زیر بار کسی که وی به آمدنش بشارت میدهد، نخواهند رفت و لذا از طریق تحریک عواطف میخواهد آنان را به پذیرفتن او وادار سازد و اگر منظور از فارقلیط همان «روح القدس» باشد، آن طور که مفسران انجیل تصور کردهاند، در این صورت به چنین زمینه سازی احتیاج نبود. زیرا روح القدس پس از نزول آن چنان در قلوب و ارواح تاثیر میکند که برای کسی جایتردید وشک و انکار باقی نمیماند، ولی اگر مقصود پیامبر موعود باشد، به چنین زمینه سازی نیاز شدید هست؛ زیرا نبی موعود جز از طریق بیان وتبلیغ در قلوب و ارواح تاثیری و تصرفی نمیکند و روی این ملاحظه گروهی منصف به وی میگروند و گروهی از وی رو بر میگردانند. حضرت مسیح به این مقدار تذکر اکتفا نکرده، در آیه 29 از باب 14 در این قسمت پافشاری کرده و فرمود: «الان قبل از وقوع به شما گفتم تا وقتی که واقع گردد ایمان آورید» در صورتی که ایمان به روح القدس، نیازی به توصیه ندارد تا چه رسد به این اندازه پافشاری! ثانیا: وی فرموده «فارقلیط» دیگری به شما خواهد داد اگر بگوییم مقصود از آن پیامبر دیگری است سخنی کاملا صحیح خواهد بود ولی اگر مقصود از آن روح القدس باشد، به کار بردن لفظ «دیگر» خالی از تکلف نخواهد بوند زیرا روح القدس یکی است و دیگر معنا ندارد. ب - «هر چیز من به شما گفتهام به یاد شما خواهد آورد»
[11]
«روح راستی که از طرف پدر میآید، درباره من شهادت خواهد داد».
[12]
میگویند روح القدس پنجاهروز پس از مصلوب گشتن عیسی برحواریان
[ویرایش]
سایت اندیشه، برگرفته از مقاله «بشارت مسیح به آمدن پیامبر اسلام(ص)» تاریخ بازیابی 95/02/25.
ردههای این صفحه : انجیل | بشارت به آمدن پیامبر اسلام | کلام | مقالات اندیشه قم | نبوت خاصه
|